دفتر مطالعات نگاه(نهادگفتمان آینده )

آیا اینترنت ارتباط واقعی را تهدید می کند؟/کورتس

روابط از طریق شبکه های اجتماعی، تماسی هستند و نه بیشتر. مفید بودن آن را انکار نمی کنم، ولی در اینکه روابطی واقعی باشند، تردید دارم. نمی توانیم یک رابطه اصیل و درست دوستی را با بیش از ده نفر برقرار کنیم، چون تلاشی که مستلزم آن است، ما را از پا درمی آورد؛ بنابراین، در محاسبات، اشتباهی وجود دارد.
نویسنده : کورتس
منبع مقاله: نشریه سیاحت غرب / لینک منبع 

اگر بپذیریم که هر نوجوان، حداقل یک ساعت و نیم وقت خود را به گشت و گذار در اینترنت می گذراند، می توانیم نتیجه گیری کنیم که در حال از دست دادن بیش از نیم ساعت وقت روزانه برای برقراری رابطه رو در رو با سایرین است.
این داده، نگران کننده است؛ زیرا اینترنت، به عنوان یک وسیله ارتباطی، پرسش های مهمی مطرح می سازد، و از دست دادن تماس شخصی، که از پیامدهای آن است، تهدیدی جدی برای توانایی جوانان در برقراری ارتباط با سایرین فرض می شود.

«مسنجر» (پیام رسان): مخفی گاهی عالی
دو همکلاسی از مدرسه خارج می شوند. هشت ساعت وقت را با هم گذرانده اند و ظاهراً تمام وقت جهان برای سهیم شدن در تجربه ها و نگرانی ها در اختیارشان بوده است. با این حال، وقتی به خانه می رسند و به پیام رسان متصل می شوند، شروع به صحبت در مورد تمام آنچه تا آن وقت برای یکدیگر تعریف نکرده اند، می کنند.
نوجوانان امروز، از طریق این راه ها قادرند عمیق ترین احساسات خود را ابراز کنند. از نظر عاطفی، از طریق کلیدهای رایانه، خود را عریان می کنند. با این حال، ممکن است، در عمل، رو در رو با یکدیگر حرف نزنند. گویی نیاز به محافظت صفحه مانیتور دارند.
این پدیده، عمیقاً به روابط میان آنها آسیب می رساند. در وهله اول، پیام رسان محل اختفایی عالی برای بیان نظراتشان، بدون اینکه خود را نشان بدهند، در اختیار آنان قرار می دهد. می توانند هر چه می خواهند بگویند. بدون اینکه از واکنش دیگری ترس داشته باشند. در محیط امن صفحه مانیتور، خود هستند، بدون اینکه کسی آنها را ببیند، بدون اینکه مجبور باشند توضیحاتی بیشتر از آنچه می خواهند بدهند. این امر موجب از دست دادن توانایی تعامل شخصی آنان می شود (ارتباط شخصی، با تمرین آموخته می شود) و می تواند به نوعی «بی سوادی ارتباطی» منجر شود که وقتی که به عنوان بزرگسال، چاره دیگری به جز ارتباط متقابل با سایرین نداشته باشند، راه را برایشان بسیار دشوار خواهد کرد.
در وهله دوم، جوانان می توانند در حال ایجاد روابطی باشند که بسیار دور از واقعیت است؛ زیرا اطلاعاتی که از طریق پیام رسان در آن سهیم می شوند، فاقد ردپاهای لازم برای درک صحیح آنان است. تعبیر مناسب یک عاطفه، بدون شنیدن یا دیدن شخصی که آن را ابراز می دارد، غیر ممکن است. به عنوان دریافت کننده پیام، ممکن است به شکلی کاملاً اشتباه آن را درک کنیم؛ و به عنوان فرستنده، ممکن است به هر گونه احساس و عاطفه ای تظاهر کنیم، بدون اینکه نقاب از چهره ما برداشته شود.
در ارتباط چهره به چهره، همه اینها غیر ممکن است چون مغز به طور طبیعی صادق است و ـ از طریق لحن صدا یا حرکات کوچک ـ مسئول اطلاع دادن آنچه احساس می کنیم است، حال هر کلماتی که می خواهیم به کار ببریم. فقط در ارتباط چهره به چهره، یقین به صداقت در مورد آنچه گفته می شود، وجود دارد.
فیس بوک (Facebook) در شکار «دوستان» شبکه های اجتماعی ـ یک دزد بزرگ دیگر زمان برای ارتباط ـ چالش جدیدی برای جوانان مطرح کرده است:
چند دوست می توانید داشته باشید؟ رقابتی واقعی بر سر اینکه چند نفر را به گروه خودم اضافه کرده ام، وجود دارد و امروزه، در هر گرد هم آیی جوانان، این پرسش اجباری است: «در فیس بوک چند دوست دارید؟»
این پاسخ همیشه مرا شگفت زده می کند. هیچ کس از رقم سیصد نفر پایین تر نمی رود و در بسیاری از موارد، به هزار نفر یا حتی دو هزار نفر هم می رسند. در اینجا خیال پردازی به روشنی جای واقعیت را گرفته است؛ ولی آنچه در ابتدای امر مسلّم است، این است که از این زبان، بد استفاده شده است.
در بهترین حالت ها، هدف صرفاً آشنایان یا آشنایانِ آشنایان است. من به تازگی در فیس بوک ثبت نام کردم. (شوقی به آن ندارم، ولی احساس می کنم که باید آن را بشناسم) و به فاصله چند روز، انبوهی از پیام های مردمی دریافت کردم که مرا دعوت می کردند که با هم دوست باشیم. دوست؟!
وقتی فهرست را مرور کردم، دیدم که برخی از آنها در گذشته مرا به بازی گرفته بودند… از این رو، وقتی از شبکه های اجتماعی صحبت می کنیم، باید بدانیم دقیقاً از چه نوع ارتباطی صحبت می کنیم؟
روابط از طریق شبکه های اجتماعی، تماسی هستند و نه بیشتر. مفید بودن آن را انکار نمی کنم، ولی در اینکه روابطی واقعی باشند، تردید دارم. نمی توانیم یک رابطه اصیل و درست دوستی را با بیش از ده نفر برقرار کنیم، چون تلاشی که مستلزم آن است، ما را از پا درمی آورد؛ بنابراین، در محاسبات، اشتباهی وجود دارد.
با این حال، شبکه های اجتماعی، بار دیگر، یک عامل فریب، خودفریبی، با خیال پردازی مهم را وارد می کنند. شخص می تواند در آنها هر کسی که می خواهد باشد، نه کسی که به راستی هست.

والدینی که استعفا داده اند
چنین احساس می شود که به عنوان والدین، در برابر این نسل جدید جوانان کاربر اینترنت، که نیمی از زندگی خود را متصل به اینترنت می گذرانند، در حال لنگ انداختن هستیم.
در برخی از موارد، از شناختن و آشنا شدن با تمام شکل های جدید ارتباط کناره گیری کرده ایم. جهان مسنجر و شبکه های اجتماعی را نمی شناسیم و تلاش برای ارزیابی مخاطرات آن برای توصیه کردن به فرزندانمان در مورد مفید بودن آن و یا مشخص کردن حدود منطقی برای استفاده از آن را انجام نداده ایم. تأیید می کنم که این کار مستلزم یک تلاش است، ولی فقط با شناختن عمیق این واقعیت، قادر به عمل خواهیم بود.
در موارد دیگر، به نظر می رسد سرپرستی فرزندانمان را، در مورد اینکه چه وقت و چقدر می باید از تمام این ابزارها استفاده کنند، رها کرده ایم.
ما والدین نمی توانیم در این موضوع از «پدر و مادر بودن استعفا دهیم». باید ابزارهایی را که استفاده می کنند، بشناسیم و باید ضوابط بازی و حدود آن را تعیین کنیم. در واقع، بین نوجوانان و سالمندان، مسئولیتی متقابل وجود دارد: آنها باید استفاده از فن آوری های جدید، زبان و امکانات آن را به ما آموزش دهند. ما باید استفاده از آن فن آوری ها را به اندازه درست و مناسب به آنان یاد دهیم.

درک کاربردهای اینترنت
اینترنت یک ابداع بزرگ است و در زمینه ارتباط، انقلاب ایجاد کرده است. به ما اجازه می دهد با اشخاصی که در آن سوی سیاره هستند، در تماس باشیم یا آشنایانی که رد پای شان را گم کرده ایم، پیدا کنیم. با این حال، این توانایی شگفت انگیز تماس، همراه با رابطه ای عمیق نیست. به نظر می رسد که در برخی موارد، در حال عوض کردن کیفیت با کمیت هستیم. همان گونه که پروفسور سرّانو تأکید می کند، فن آوری های جدید تا حدود زیادی پیوندهای میان جوانان را آسان می کنند، اگر چه به نظر می رسد که خواستار پیوندهای ضعیفی هستند.
در این شرایط، بسیارند افراد اهل فن ارتباط که هشدار می دهند: فن آوری های جدید بی تردید به برقراری تماس میان مردم کمک می کنند؛ ولی در عین حال به طرز خطرناکی در حال تضعیف روابط هستند.
بنابراین، از هر وسیله ای برای آنچه مفید است استفاده کنیم: اینترنت برای برقراری تماس، و رابطه شخصی چهره به چهره برای ایجاد و گسترش یک رابطه. اجازه دهیم که جوانان از اینترنت برای برقراری تماس، برای سهیم شدن در اطلاعات و برای ملاقات استفاده کنند؛ ولی کمک کنیم که از تماس شخصی برای ایجاد و گسترش روابط دوستی ـ که بسیاری از آنها می توانند ناشی از تماس در شبکه باشند ـ صرف نظر کنند.

ارتباط اینترنتی کمتر و ارتباط چهره به چهره بیشتر
به عنوان والدین، می توانیم به فرزندانمان برای گسترش توانایی ارتباط چهره به چهره کمک کنیم. اینها، برخی از کارهایی هستند که می توانیم انجام دهیم:
ـ محدود کردن استفاده از دستگاه ها، در زمان حضور ما؛
ـ توافق کردن در مورد ساعات استفاده از رایانه؛
ـ ترویج روابط با اشخاص دیگر؛
ـ ترویج مطالعه، سینما و سایر فعالیت های فرهنگی؛
ـ ترغیب به انجام ورزش و فعالیت های گروهی؛
ـ علاقمند کردن آنها به فعالیت های گروهی، مثل خدمات داوطلبانه و خیریه؛
ـ ترغیب ارتباط و گفت و گو در خانواده خود.

0
0
0
0
0
0
0

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *