دفتر مطالعات نگاه(نهادگفتمان آینده )

آرمان های بشری و اینترنت /استفن ال.تالبوت

نویسنده یا نویسندگان: استفن ال.تالبوت
منبع مقاله: نشریه سیاحت غرب
به نظر می رسد که ما دستورالعمل بهبود اجتماعی را از طریق اینترنت دریافت خواهیم کرد: اگر امیدها حول و حوش این معجزه (اینترنت) مقوله بندی شوند، و این ارمغان عصر اطلاعات تکمیل شود، گسترش دمکراسی و آزادی فردی ما را موجب می گردد، قدرت سازمان دهی و هماهنگی را توسعه می بخشد، جامعه تجدید حیات می یابد، اطلاعات به عقل تبدیل می شود، آموزش و پرورش از چنگال تربیت حکومت های ستمگر آزاد می گردد، و یک پیچیدگی جدید و شگفت انگیز از دل آشفتگی، سر برمی آورد و البته تحولات دیگری هم رخ می دهد. آیا هر ارمغانی که جاذبه فوق العاده ای را برای هرگونه آرمان قابل تصور ایجاد کند، می تواند خطرناک هم باشد؟
با وجود تابش ایدئال گرایی بر اینترنت، حداقل این موضوع عجیب به نظر می رسد که توسعه عملی اینترنت تا حدود زیادی روال مبهمی خواهد داشت، و به ندرت این توسعه از روی هوشمندی و منطق صورت می گیرد. «ضرورت های ذاتی» رشد آن، احتمالاً بیشتر ریشه در پافشاری تکنیکی مختص خود این ماشین دارد و هر گونه انتخابی هم که از جانب ما صورت می گیرد، به صورت جدا جدا است.
اینترنت که اغلب به عنوان یک سلاح بی نظیر در مقابل نهاد (دولت) مورد تجلیل قرار می گیرد، عملاً بدون برنامه و برای ایجاد امنیت بیشتر در ارتباطات نظامی رشد کرد. اهداف نخستین اینترنت، بر روی تبادل داده های تکنیکی متمرکز شده بود. کار ویژه های آن همگی با محاسبه و شمارش ریزترین چیزها هم سنخ بود، تا اینکه طی چند سال اخیر، هر فعالیت و کنش اجتماعی (مثل اظهار عشق کردن، فعالیت سیاسی، شکل گیری اجتماعات) هم به طور هیجان انگیزی (در اینترنت) جالب توجه شده اند.
هوارد رینگولد می نویسد: مهم ترین قسمت های اینترنت، تکنولوژی هایی بودند که مکرراً برای مقاصد خیلی متفاوتی اختراع شدند و همه اینها، آن طور که او می گوید، «تاریخ تصادفی اینترنت» را شکل داده اند. شرکت های غول پیکر از جذابیت افتاده اند، زیرا آنها نتوانسته اند این همزادی (تکنولوژی های مختلف) را پیشگویی کنند، با این حال به این تکامل عجیب و غیرقابل پیش بینی روی آوردند. البته همه پیش بینی ها چیزی را بیان می کنند که بسیاری از ما می توانیم بدان امیدوار باشیم. بخش های بازاریابی تلاش می کنند تا شمه ای از آنچه را که طی یکی دو سال آینده رخ می دهد بفهمند و می خواهند اتفاقات آینده را (از اکنون) زیر نظر بگیرند. خط سیر اساسی تکنیکی همان چیزی است که دارد رخ می دهد. شرکت هایی با تکنولوژی بالا، مشاوران را نه به عنوان ارزیابی کنندگان هوشمند شرایط انسانی و نیازهای آن، بلکه برای پیشگویی به خدمت می گیرند. بنابراین، شبکه اینترنت مثل زبانه های آتش فراگیر می شود و به همین خاطر هر چیزی ممکن است رخ دهد. بهره وران از شبکه به خاطر رشد ماهانه شاخص های نشاط بخش، به وجد می آیند وـ به خاطر تعداد زیاد پایگاه های جدید، تعداد بسیار زیاد کاربران، تعداد زیادتر دسترسی های جدید به پایگاه های مشهور اطلاعات ـ آنها ظاهراً همه این «موفقیت ها» را نشانه این می دانند که خدایان «فضای سایبری» با ما هستند.
اما، اگر واقعاً گونه ای از عقل مجسم در رشد ماشینی دخیل باشد، باید نگران بود که این عقلانیت دقیقاً مال چه کسی است. آیا این آرمان های ما هستند که صورت واقعی به خود می گیرند؟ مشکل است تصور کنیم که هر میل و آرزوی واقعی انسان اگر به منصه ظهور برسد، همان چیزی است که «دقیقاً اتفاق می افتد.» مطمئناً هر ایدئالی را که بتوان آن را ایدئال نامید، تنها می تواند از طریق نوعی تقلای ذهنی درک شود. آرمان ها از تفکرات برمی خیزند ـ از تفکرات بسیار والا و پرشور اخلاقی ما ـ و بدین وسیله تبدیل به اهدافی می شوند که ما می توانیم خلاقانه برای رسیدن به آنها تلاش کنیم. تنها ماشین است که می تواند اهدافش را به طور خودکار تحقق بخشد. پس اهداف نمی توانند برای ما ایدئال باشند.
از طرف دیگر، اگر شبکه اینترنت به وسیله یک منطق مکانیکی و غیرآرمانی توسعه یابد، می توان انتظار داشت که این تکامل در خطوط کاملاً قابل پیش بینی ادامه یابد. به هرحال، به نظر می رسد که حاصل یک فرآیند منطقی، قابل پیش بینی است؛ اما، چنین چیزی حقیقت ندارد؛ در وهله نخست ممکن است یک منطق با پیچیدگی خیلی زیادی نیز همراه شود. وقتی که ما از شبکه اینترنتی بهره مند می شویم ـ یا وقتی که شبکه از ما اطلاعات می گیرد ـ در اینجا یک منطق نیمه پنهان و به وضوح هدفمند وجود دارد که با آرزوها و تمایلاتی که ما ترجیح می دهیم آنها را بروز ندهیم، عجین شده است.
در اینجا تلاش می شود که این تمایلات در زیر نور خودآگاهمان قرار گیرند. به طوری که ما به جای اینکه آینده خودمان را به صورت اتوماتیک و ناخودآگاه محاسبه نماییم، این آینده را انتخاب کنیم. البته این آزادی در انتخاب نمی تواند قابلیت پیش بینی را هم به ما عرضه کند. چنین چیزی اغلب رخ نمی دهد، این امر فقط ما را مسئول بار می آورد. اما در ورای این مسئولیت، ما می توانیم معنای ارزشمندی را هم بر آینده بار نماییم. بدیل و جایگزین این عمل ما ـ بدیل و جایگزین پذیرش آزادانه معنا ـ پوچی مطلقاً الگو شده و قابل دستکاری ای هست که در درون ماشین اطلاعات قرار دارد. این مورد در انسان نیز ریشه دارد. اما فقط در جاهایی میان ما انسان ها که مدت هاست خودش را با بی رحمی های ماشین و اوامر دقیق و فزاینده آن منطبق می کند. در چنین شرایطی، هیچ آرمانی نمی تواند زنده بماند.

تقدیرگرایی و امیدواری
برای مسموم کردن زمینه ای که ایدئال های عمیق می توانند در آن به شیوه دیگری پرورش یابند، بیش از یک راه وجود دارد. شاید پیامدهای بسیار آشکار بدبینی و یا تقدیرگرایی این باشد که این بدبینی جلوی هرگونه رویش و رشد را می گیرد. به عنوان مثال، خود این مسئله در فرضیات تکراری نشان می دهد، منافع قدرتمند تجاری ـ «پول زیاد» شرکت ها ـ بدون برو برگرد، پتانسیل های آزاد سازنده شبکه اینترنتی را به نفع استثمار شدید تغییر می دهد، که پیامدهای آن را می توان به وضوح در برنامه های تلویزیون دید. بر اساس چنین مفروضاتی است که من و شما انتخاب هایمان را انجام می دهیم (چه به عنوان کارمندان شرکت و چه به عنوان مصرف کنندگان) و البته اصلاً هم به حساب نمی آییم.
اما آرمان ها هم به خاطر انتظارات فزاینده، می توانند از بین بروند. گیاهی که محصولش با کودهای مصنوعی افزایش می یابد، ممکن است دارای رشد سریع و مؤثر باشد، اما این رشد شاید جلف، ضعیف و غیرمقاوم باشد. همین طور هم بسیاری از اشتیاق ها به شبکه اینترنت، هرچند عامل مطلوبی برای تغییرات اجتماعی است، ولی مقهور امیدها و انتظارات زیاد می شود.
پاراگراف های ذیل که در سال 1994 در شبکه اینترنت پخش می شدند، این شور و اشتیاق را در شکل کامل آن آشکار می کنند. این پاراگراف ها بخشی از تبلیغات برای عضوگیری در جنبشی هستند که نام آن را «آزادی دیجیتالی» گذاشتند:
ـ (جنبش) آزادی دیجیتالی معتقد است که تکنولوژی می تواند ما را آزاد سازد. اقتصادهای دنیای پیشرفته اکنون در حال یک گذار بزرگ از مبنای صنعتی به مبنای اطلاعاتی هستند. آن طور که این اقتصادها عمل می کنند، علم رمزشناسی سرانجام و برای همیشه حقوق نقض ناپذیر فردی را تضمین می کند و از اشخاص، گروه ها و شرکت ها در برابر چشمان مداخله گر و دستان یغماگر شهریاران حفاظت می کند. همه ما در نحوه اداره زندگی خود و روابط بسیار مهم اقتصادی خود، در هر شکلی که آن را مناسب می بینیم، آزاد هستیم.
ـ فضای سایبری نیز بی نهایت توسعه پذیر است. در آنجا دیگر رقابت های وحشیانه وجود نخواهد داشت. چند جامعه مجازی می توانند در کنار هم و بدون هر گونه درگیری مخرب زندگی کنند و هر کدام از آنها بر اساس اصول پذیرفته شده اعضای خود، دست به سازمان دهی بزند.
ـ ما تنها به دنبال ایجاد چنین جامعه ای هستیم. جامعه ای که اساسش، آزادی فردی است. دیگران هم برای ایجاد جوامع خود بر اساس اصول متفاوت آزاد هستند، هرچند که این اصول شدیداً در مقابل یکدیگر قرار داشته باشند. آنها باید بدون هرگونه یاری اجبارآمیز ما، دست به چنین اقدامی بزنند.
ـ جوامع اثرگذار پیشرفت می کنند و توسعه می یابند، جوامع دارای کارکرد معیوب پژمرده می شوند و می میرند و برای نخستین بار در تاریخ بشری، جوامع درنده خو، دیگر قدرتی ندارند که بخواهند به جنگ همسایگانشان بروند و دیگر جوامع ورشکسته نمی توانند همسایگانشان را تحت سلطه خود درآورند.

نگاهی گذرا به آرمان ها
هرچند که انسان سادگی آشکاری را در این خیا ل بافی بی رنگ، بروز می دهد، اما باید پذیرفت که این تصورات جالب در اینجا، تبدیل به امور معمولی در شبکه اینترنت شده اند؛ ما در حال ورود به یک عصر اطلاعات هستیم؛ رمزنویسی برای توده ها، حقوق فردی را در کل جهان ضمانت خواهد کرد؛ جامعه به سمت آنلاین در حرکت است؛ شبکه اینترنت جلوی فشار اجتماعی و درگیری را می گیرد؛ و همین طور هر آنچه در فضای سایبری بهترین هست، همیشه زنده می ماند؛ و در همین حال، چیزهای پست نیز محو می شوند.
دو مورد را درباره توسل به آزادی دیجیتالی باید گفت؛ نخست، آزادی دیجیتالی، آینده بشر را صرفاً از روی ملاحظات تکنولوژی قیاس می کند؛ «تکنولوژی می تواند ما را آزاد نماید.» در یک چنین نگرشی، اتکاء به حوزه خصوصی و فردیت انسان، بر اساس ایده داشتن کد غیرقابل رمزگشایی که ابزارهای ارتباطاتی عرضه می کنند، مبتنی است. همین طور، مرزهای جامعه را می توان صرفاً از طریق نمودارهای شبکه ای مشخص کرد. تکامل اجتماعی هم از توسعه تکنولوژیکی الگوبرداری می کند، توسعه ای که در آن هر چیز جدیدتر، بهتر است و تولیدات بسیار پیچیده، ناگزیر جایگزین تولیدات قدیمی تر و پیشین می شوند.
دوم، این گونه بازسازی کردن مسائل اجتماعی بر مبنای انواع وسایل تکنولوژیکی، نشانه یک عادت انتزاعی تمام و کمال است. هرچند که می توان از بشریت هم به شکل یک ماشین نقشه برداری کرد، ولی در این مورد همیشه و منحصراً یک ساده سازی صورت می گیرد: انسان می تواند با بهره گیری از هر اختراعی، در نقش یک قابله آزادی عمل کند و آن را به دنیا آورد، بدون آنکه نگرش خود را نسبت به زندگی از دست بدهد. آزادی به عنوان یک تجربه جایگزین و یک وضعیت درونی، واقعیتی دو پهلو است. همه آنچه که باقی می ماند، یک سایه مجمل از این حالات است که شکل اختیارهای با واسطه ماشین و بیرونی را به خود می گیرد. در زمانی که آزادی نیاز به تجربه های مهم و تعلیم داشت، اکنون دیگر کافی است با انتخاب چند دکمه و نمایش آنها در صفحه، بدان برسیم!
عادت انتزاع، به وضوح این اندیشه را نمایش می دهد که خلوت فرد، از لحاظ تکنولوژی تحت حفاظ به تصور درآید؛ اما هرگونه خلوت ناب و خالص، تنها می تواند ریشه در احترام متقابل عمیق و حساس داشته باشد. هیچ یک از ابزارآلات تکنیکی نمی تواند چنین احترام صمیمی و خودمانی را تعهد بدهد؛ البته آنها به راحتی می توانند آن را پیچیده تر سازند.
بدیل و جایگزین احترام بین ما منزوی کردن هر چه بیشتر خودمان از یکدیگر، پناه گرفتن در پشت امور نامعلوم، انواع ارتباطات از راه دور، و معاملات به صورت گمنام است، که با این وجود، آن را «آزادی بشر» می نامیم. این وضعیت تنها می تواند به یک «جامعه» مکانیکی خیالی ستانده ها و داده ها منجر شود. اینکه آیا من و یا شما واقعاً در چنین جامعه ای و در ورای تعاملات ماشینی حضور داشته باشیم یا نه، احتمالاً اهمیتی ندارد، چرا که در صورت حضور، فقط خودمان را آزاد خواهیم دانست!

ما تسلیم اثرات اتوماتیک می شویم
من، هم از اعتقاد به سرنوشت و هم از آرمان گرایی صحبت کرده ام، و متذکر شده ام که حداقل برخی از آرمان گرایی ها که در شرایط جاری از فضای سایبری رنج می کشند، به یک مکتب انسان شناسی مربوط می شوند که ظرفیت های تکنولوژیکی را با کیفیات بشری اشتباه می گیرد؛ در تکنولوژی یک نوع اجمال و انتزاع وجود دارد که از طریق آن، کیفیات درونی مثل احترام شخصی، در درون مکانیسم ها ناپدید می شوند.
جالب این است که این خصوصیت آرمان گرایی اینترنت محور، به خوبی برای این نگرش تقدیرگرایانه به کار می رود که شرکت های بزرگ برای نفع خود، ضرورتاً باید مسؤولیت ایجاد یک جامعه بهتر شبکه ای را برعهده بگیرند. به هرحال، ممکن است این نوع تقدیرگرایی از یک حقیقت مسلم نشئت بگیرد؛ این حقیقت که یک شرکت بزرگ، هر چند شخصی محسوب نمی شود، ولی قانوناً به عنوان شخص شناخته می شود (یک شخصیت حقوقی)، و این شرکت بیشتر مثل یک کامپیوتر عمل می کند. یعنی، این شرکت به صورت مکانیکی محاسبه می کند، و یک وضعیت حداقلی را، بدون مراجعه ویژه به چیزی غیر از «ارزش های» ریاضی (پولی)، به حداکثر می رساند. در اینجا نیز ما دوباره مکتب انسان شناسی را می بینیم (شرکت به عنوان یک شخص).
البته، افراد خوش بین می پندارند ارزش های برتر در فعالیت صرفاً تجاری و محاسباتی نیز رشد می کنند و فرض می شود که هر قدر محاسبات بیشتری داشته باشیم، آرمان های آزادی، فردیت و بقیه موارد در پی آن می آید. از طرف دیگر، افراد بدبین تنها اثرات جنبی و غیرارادی را به گونه ای متفاوت تعبیر می کنند: قدرت و ثروت در دست تعدادی متمرکز خواهد شد؛ اخلاق، احساسات، محیط زیست و بهداشت و غیره قربانی سود می شوند.
اما، مهم در اینجا آن است که هم افراد خوش بین و هم افرادبدبین بر روی آن توافق کنند: شرکت، مکانیسمی است که بر اساس زندگی خاص خودش عمل می کند، و مستقل از کیفیات درونی، نتیجه ای خوب و یا بد را تحویل می دهد. واقعیت قطعی این است: این اثرات جنبی غیرارادی، طبیعت آنها هرچه که می خواهد باشد، تنها در دوره طولانی می توانند مخرب باشند، چرا که آنها به کناره گیری و انزوای هوش شهادت می دهند.
این کناره گیری و انزوا، صفت مشخصه فریبی است که به وسیله دستگاه خودکار هوشمند عرضه شده است؛ خواه این دستگاه خودکار، کامپیوتر باشد، یعنی یک سازمان تجاری بازتاب ناپذیر، خواه تمایل مشکل ساز محاسبه گری درون ما باشد، که قبل از هر چیز، امکان اختراع کامپیوتر را به وجود آورد. در موضوعات بزرگ و کوچک به ما حق انتخاب فزاینده «تداوم اتوماتیک» داده شده است. این موضوع در امور مالیه ما (معاملات ATM)، روابط شخصی ما (پست الکترونیک که به وسیله نرم افزار پردازش خودکار مدارک حمایت می شود)، تعطیلات ما (که اکنون حتی ما با موشکافی بیشتر می توانیم پیروی از محاسبه عددی ناخودآگاه را کاهش دهیم) و سرگرمی های صرفاً مهیج و مبتنی بر واکنش غیرارادی (بازی های ویدئویی، فیلم های شوکه کننده) حقیقت دارد.
برای بشریت، به طور خودکار عمل کردن، همان غرق شدن در غریزه و آزاد نبودن است. این یعنی باقی ماندن در خواب، در حالی که عالی ترین ظرفیت ها را دارا هستیم.
اینکه آیا آرمان های ما می توانند زنده بمانند ـ جدای از همه بدبینی ها و خوش بینی هایی که روندهای اتوماتیک را فرا گرفته است ـ بستگی به این دارد که آیا ما می توانیم آگاهانه مکانیسم های دور و بر خودمان و درون خودمان را جدی بگیریم، و آنها را در داخل شرایط کاملاً انسانی که تماماً بیداری بشر را در پی داشته باشد، قرار دهیم. پیش نیاز نخست در این مورد، شناسایی شدت رقابت است.

خود متفرق و پراکنده
هرکس که بخواهد تاریخ مختصر و فشرده اینترنت را مشاهده کند، متوجه نوسانات نامنظم احساسات آنلاین، از علاقه به آرمان شهر گرفته تا وارستگی قاطعانه از اوهام (اغفال) و بالعکس خواهد شد. زمانی که چند پیام آشفته الکترونیکی از روسیه در هنگام کودتای نافرجام در این کشور به بیرون درز پیدا کرد، اینترنت در بیشتر ارزیابی ها، تبدیل به یک سلاح قوی برای نجات جهان دمکراسی شد. (احتمالاً چچنی ها که مرگشان زینت بخش روزنامه هر روز صبح بود، خیلی دیر به محاسبات اینترنتی دسترسی پیدا کردند)، از طرف دیگر، دولت ایالات متحده اجازه تصویب قانونی را داد تا اجازه یابد فضای سایبری هر شخصی را کنترل و استراق سمع نماید، و به این ترتیب، نگاه های دزدانه بدتر از برادر بزرگ تر، در بالای سرهای ما شروع به پاییدن کرد.
آرمان گرایی بی پایه نسبت به شبکه اینترنت، ما را متوجه یک حقیقت مهم می کند: وابستگی متقابل میان مکانیسم و اتوماتیک، خود پراکنده ساز است.
به عبارت دیگر، سطحی که اقداممان در آن بیشترین حالت مکانیکی و غیرهوشیارانه را دارد، سطحی است که در آن، معنای یک دست و مرتبط با هم، در درون قطعات دلالت کننده خرد می شوند، قطعاتی که تحلیل گر (از دیدگاه بالاتر و هوشیارانه تر) باید ساعیانه بکوشد تا آنها را در درون یک داستان معنادار جمع نماید. اما این تلاش همیشه موفقیت آمیز نیست.

0
0
0
0
0
0
0

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *