دفتر مطالعات نگاه(نهادگفتمان آینده )

برگزیده

سیر بیان دکتر صادقی، ترکیبی‌ست از نگاه فلسفی - انسان‌شناسانه و تحلیل عینی فضای اجتماعی، با تأکید مکرر بر پیوند هویت تاریخی، امر ملی و فرهنگی، و ضرورت عبور جمعی از اغتشاش‌های ناظر بر اولویت‌های کاذب. ایشان بر منظومه‌ای از مسئولیت متقابل، فهم تاریخیِ مشترک و امید فعال برای حرکت به سوی وحدت تأکید می‌ورزد، و خود را متعهد به ادامه این روایت و حفاظت از سرمایه‌ای می‌داند که در “دوازده روز هم‌سرنوشتی”، عیان و بازیافته شد.
در تحلیل موتورچی، ریشه اصلی شکل‌گیری «گزاره ایران ضعیف» در ذهن دشمنان، به دستگاه کارشناسی خطاگر داخلی برمی‌گردد. او می‌گوید: کارشناسان اجتماعی و سیاسی غالباً دچار تحلیلی خطی، غیرواقع‌بینانه و بعضاً مأیوسانه‌اند؛ نگاهی که «شکاف غیرقابل جبران جامعه و نظام» و «فروپاشی اجتماعی» را القا می‌کند، غافل از آنکه ملت ایران، در موقعیت‌های بحرانی، استعداد وحدت و مقاومت بی‌سابقه‌ای را به نمایش گذاشته است.
محمدی بحث را با یک ارجاع بنیادین به تاریخ اسلام آغاز می‌کند:او، برخلاف نگاه سطحی که امامان شیعه را گاهی منفعل می‌پندارد، روایت «مبارزه حاد و فعال سیاسی» اهل‌بیت را به درک از رفتار جمهوری اسلامی پیوند می‌زند. محمدی با ظرافت، ترکیب آرامش ظاهری و رادیکالیسم موجود در بطن جمهوری اسلامی را شرح می‌دهد...
دکتر مهدیزاده نخست به سیطره روایت اقتصادی بر تحلیل‌های سیاسی در ایران می‌تازد. او می‌گوید:با آغاز پروژه تحریم و جنگ اقتصادی در غرب، بسیاری از تحلیل‌ها در ایران اقتصادی شد...خصوصاً از سوی مهندسین و فارغ‌التحصیلان رشته‌های فنی که فعالان غالب اقتصاد ایران هستند، بر تحلیل میدان سیاست سایه انداخت. نتیجه‌اش، نوعی ساده‌سازی و تقلیل امور پیچیده، مثل جنگ و امنیت..
مهدیار بحث را از این نقطه شروع می‌کند که پس از نبرد اخیر ایران و اسرائیل، بخشی از اصحاب علوم اجتماعی تفسیر خود از «همبستگی و مقاومت مردم ایران» را ذیل دوگانه امت/ملت نشاندند و بر این اساس استنتاج کردند که همبستگی مردم بیشتر مبتنی بر ملیت (و نه دیانت) است و حکومت دینی دیگر ظرفیت ایجاد همبستگی ندارد. این نگاه از نظر او استثنانگرایانه و محصول نوعی «غافلگیری از واقعیت همبستگی‌های اجتماعی» است
مصاحبه استاد میرفتاح با مسئله جنگ، بحران و هویت ملی آغاز می‌شود اما تمرکز او نه بر رویدادها، بلکه بر نظام فکری و ریشه‌های پشت‌پرده وقایع است. وجه بنیادی روایت وی، طرح «مسئله ترس و نترسیدن» به عنوان کد کلیدی فهم موقعیت ایران در قبال غرب و نظم جهانی است...
بحران‌های امروز ایران، صرفاً رویدادهایی گذرا و محصول تصمیمات کوتاه‌مدت دولت‌ها نیستند. دکتر محمدحسین طاهری برای درک این بحران‌های پیچیده، ما را فرا می‌خواند تا به عمق تاریخ قدم بگذاریم و با رویکردی “تبارشناسانه” به تحلیل لایه‌های فروافتاده و پنهان درد، بپردازیم. او با الگویی استعاری از طبیعت، وضعیت ایران را درختی با ریشه‌های دیرینه و شاخه‌برگ‌های امروزی می‌بیند؛ مشکلی که در میوه ظاهر شده، در حقیقت ریشه‌ای عمیق دارد که باید کشف و اصلاح شود.
دکتر کرمی، نزاع ایران و اسرائیل را صرفاً مناقشه‌ای جغرافیایی یا زاده تحولات معاصر نمی‌بیند، بلکه از منظری تاریخی، تمدنی و راهبردی، آن را ادامه یک معضل کهن تمدنی غرب و به‌ویژه پروژه «حل مسئله یهود به هزینه خاورمیانه» تلقی می‌کند. در این میان، اسرائیل نه فقط دشمن ایران، که ابزار تحقق خواست و بقای غرب در این منطقه و معمار نظم تحمیلی برای تضعیف رقبای منطقه‌ای است؛ و راه نجات، بازتعریف و تبیین صریح همین واقعیت نزد نسل‌های جامعه ایرانی است.
مقاومت از منظر دکتر شریف، نه صرفاً ابزار بقا، بلکه راهی برای شدن، شکوفایی، ارتباط با حقیقت و انتخاب آگاهانه ایستادن در کنار عدالت و انسانیت در «طرف درست تاریخ» است؛ رویکردی که مسیر آینده انسان و جامعه را رقم می‌زند.
دکتر ناظمی این نبرد را صرفاً یک جنگ منطقه‌ای یا قومی نمی‌بیند، بلکه آن را “آخرالزمانی” می‌خواند؛ مفهومی عمیق که بیش از معنای صرف دینی، به معنایی فلسفی و تمدنی است: پایان یک نظم، آغاز نظمی دیگر، و ایستگاه تعیین سرنوشت بشر معاصر. از نگاه او، فروپاشی مشروعیت سیاسی غرب و تبدیل شدن ارزش‌هایی نظیر لیبرالیسم، حقوق بشر و عقلانیت به ابزار قدرت، جهان را وارد عصر بی‌هنجاری و بحران مشروعیت کرده است.