موتوری که امروزه چت جی پی تی را به کار می اندازد، جی پی تی -4 نام دارد. آلتمن در گفتگویی که با او داشتم، این موتور را یک هوش فضایی معرفی میکرد. خیلی های دیگر نیز چنین احساسی داشته اند، به ویژه وقتی می بینند هنگام نوشتن آن نوشته های سلیس، گاهی سریع عمل میکند و گاهی (عمداً) مکث های کوتاهی میکند تا تفکر لحظه ای را به ذهن متبادر سازد. آلتمن به یاد دارد اولین باری که دید جی پی تی -4 کدهای کامپیوتری پیچیده ای نوشته، کاری که دقیقا برای آن طراحی نشده بود، چه حسی داشته: «پیش خودم گفتم “بالاخره رسیدیم”».
چت جی پی تی، نه هفته پس از انتشار، حدود 100 میلیون کاربر ماهانه داشت، یعنی در آن زمان احتمالا از حیث سرعت گسترش کاربران، در میان محصولات مصرفی تاریخ بی سابقه بود. آلتمن گفته است انقلاب هوش مصنوعی با تمام تحولات فناورانۀ قبلی فرق خواهد داشت و بیشتر مثل «نوع جدیدی از جامعه» خواهد بود. گفته است او و همکارانش خیلی به پیامدهای اجتماعی هوش مصنوعی فکر کرده اند، به اینکه دنیا «بعدش» چطور خواهد شد. اما هرچه بیشتر با او حرف زدم، آن «بعدش» گنگ و گنگ تر شد. قدر مسلم این است که، چه به صلاحمان باشد و چه نباشد، داریم با سرعت به پیش می رویم.
ساتسکیور، دانشمند ارشد اُپن ای آی، توضیح داد که نبوغ ساختار شبکۀ عصبیِ (هوش مصنوعی در چت جی پی تی) در این است که یاد می گیرد و یادگیری اش بر پایۀ پیش بینی است، تاحدی مثل روش علمی. چرا زبان برای هوش مصنوعی یک منبع اطلاعاتی خاص است؟ زبان عملا تمام الگوهایی را که انسان در این جهان عظیم کشف کرده است را کدگذاری میکند و دارای تراکم نامعمولی از اطلاعات است. اگر بایت بایت حساب کنیم، زبان جزء بهره ور ترین داده هایی است که سراغ داریم و هر هوش جدیدی که میخواهد جهان را درک کند، باید زبان را تا حد ممکن جذب کند.
جی پی تی -4 را بعضی ها جایگزینی برای موتورهای جستجو میدانند: همان گوگل است که حرف زدن با آن راحت تر است. اما این درک نادرستی است. جی پی تی -4 از متن هایی که در تعلیمش به کار رفته، مخزن بزرگی ایجاد نکرده و وقتی از آن سوال می پرسند، از آن متن ها کمک نمی جوید. چت جی پی تی -4 ترکیب فشرده و زیبایی از آن متون است و جواب هایش را براساس حافظۀ خود از الگوهای نهفته در آنها میدهد. آلتمن میگوید بهتر است جی پی تی -4 را نوعی موتور استدلال ورزی بدانیم. به گفته ساتسکیور، مدلی که جی پی تی از دنیای بیرون دارد «بی نهایت غنی و ظریف» است، چون با بسیاری از مفاهیم و اندیشه های بشری تعلیم دیده است. منتها تمام آن داده های تعلیمی، باوجود حجم عظیمشان، همینطور خشک و خالی سرجایشان هستند و این فرآیند تعلیم است که آنها را پالایش میکند، تغییر میدهد و زنده میکند.

پرسیدم امروز هم اگر هوشهای عمومی مصنوعی ناگهان همهجا را فرابگیرند، شاغلان (بهخصوص دانشوَرزان) اوضاعشان چطور خواهد شد. آیا این هوشهای مصنوعی دستیار معجزهآسایمان خواهند بود؟ یا جایمان را خواهند گرفت؟ گفت «خیلی از آدمهایی که روی هوش مصنوعی کار میکنند تظاهر میکنند که قطعاً فقط نتایج خوبی به بار میآید؛ قطعاً فقط مکمل کار ما میشود؛ جای هیچکس را نمیگیرد. اما خیلی از شغلها از بین میروند، والسلام».
انقلابهای فناورانۀ قبلی قابلمدیریت بودند، چون طی چند نسل روی دادند، اما آلتمن به جوانان کرۀ جنوبی گفت باید انتظار این را داشته باشند که آینده «سریعتر از گذشته» رخ دهد. او قبلاً گفته که انتظار دارد طی ده سال «هزینۀ حاشیهایِ هوش» نزدیک به صفر برسد. قدرت کسب درآمد شاغلان بیشماری در این سناریو بهشدت کاهش مییابد. به گفتۀ آلتمن، بدینترتیب انتقال ثروت از کارگران به سرمایهداران چنان شدتی مییابد که فقط با بازتوزیع جبرانیِ گسترده میتوان التیامش داد.
آلتمن میگفت «مسیر بلندمدتی برای خوشبختی» انسان برایش قابلتصور نیست، مگر به یک شرط و آن اینکه چیزی مثل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای نظارت جهانی بر هوش مصنوعی تشکیل شود.
آنچه خواندید، بخش های از یادداشت راس اندرسن به ترجمه علیرضا شفیعی نسب بود که در شماره 29 مجله ترجمان به چاپ رسیده بود. متن کامل نوشتار «آیا مخترع چت جیپیتی میداند دارد چهکار میکند؟» را میتوانید در وب سایت ترجمان مطالعه کنید.



