دفتر مطالعات نگاه(نهادگفتمان آینده )

استاد شهید مرتضی مطهری

مطهری، به‌عنوان یک روشنفکر دینی و آسیب‌شناس مذهبی، که دردهای جامعه را از زاویه‌‌ دینی مورد شناسایی و ارزیابی قرار ‌می‌داد، به طرح دیدگاه‌هایی درباره‌ هویت ایرانی پرداخته و از میان عناصر متفاوتی که به هویت ایرانی شکل داده است، به مذهب اولویت و اصالت بخشیده و عواملی چون جغرافیا، نژاد، زبان، سنن، فرهنگ و سایر عناصر هویتی را در درجه‌ دوم اهمیت قرار داده است. از نظر ایشان مهم‌ترین عامل هویت‌یابی ایرانیان، گرایش آنان به دین اسلام می‌باشد، چرا که اسلام بواسطه خصوصیات معنوی خود، توانست به ایرانیان هویت جدیدی اعطا کند و به ایرانی بودن نیز معنای جدیدی بدهد.

امتیاز مطلب :
5/5

معرفی اندیشور

مطهری، در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، ابعاد گوناگون هویت ایرانی را مورد بحث قرار می دهد. او، برخلاف نظر آقای دکتر عبدالحسین زرین کوب- در کتاب «دو قرن سکوت» قایل به سکوت ایرانیان در دو قرن اول هجرت نیست؛ بلکه واکنش ایرانیان را در برابر اسلام، فوق العاده نجیبانه و سپاسگزارانه می داند و آن را نشانه ی یک نوع توافق طبیعی میان روح اسلامی و کالبد ایرانی معرفی می کند.

به گفته ی مطهری: «اسلام برای ایران و ایرانی، در حکم غذای مطبوعی بوده که به حلق گرسنه ای فرو رود، یا آب گوارایی که به کام تشنه ای ریخته شود. طبیعت ایرانی به خصوص با شرایط زمانی و مکانی و اجتماعی ایران قبل از اسلام، این خوراک مطبوع را به خود جذب کرده و از آن نیرو و حیات گرفته است و نیرو و حیات خود را صرف خدمت به آن کرده است.

3.1.3. درد مشترک عنصر مهم سازنده هویت ملی:

مطهری یکی از عناصر مهم سازنده ی هویت ملی را ملیت می داند که وجود درد مشترک در ملت ها عامل شکل گیری آن است. از دیدگاه مطهری پیدایش ملیت و نقطه ی بروز آن مصادف با ظهور ناسیونالیسم است. او می گوید:

پیدا شدن و تولد ناسیونالیسم ملت ها کاملاً مصادف با زمانی بوده است که توده ی مردمی یک احساس درد یا خلأ عمومی و مشترک کردند و در ایران ناسیونالیسم یا احساس جمعی ملیت از زمانی متولد شد که نهضت تحریم تنباکو به راه افتاد؛ یعنی، آن زمانی که جماعتی از مردم ایران احساس درد استعمار کردند. پس می توان گفت: احساس ملیت یا وجدان جمعی در میان مردم زمانی متولد می شود که درد و طلب مشترکی در آن جمع به وجود آید.ماهیت این درد مشترک در دیدگاه مطهری، درد از ظلم و تجاوز و استعمار و طلب عدالت و آزادی است؛ یعنی، عامل مشترک در همه ی دردها و آرمان های ملی که موجد ملت های جهان شده همین احساس وارده نفی ظلم و طلب عدالت است. به همین جهت، جنبش ها و حرکت های حاصل از درد و طلب مشترک، همواره داعیه حق پرستی، عدالت خواهی و آزادگی، حکومت، بهره وری جدید و تصاحب منافع و مطامع خود را دارند، که در نظر مطهری، این امر ریشه در مذهب و جهان بینی آن ها دارد.

بنابراین، از دیدگاه وی، وجود درد و طلب مشترک، عامل اصلی سازنده ملیت است و می تواند عامل تشکل، وحدت و هویت یابی آن ها شود؛ و ملتی که پویا و زنده نگهداشته شده است، به عوامل دیگری چون: زبان، سنن، نژاد و شرایط جغرافیایی معنا و هویت می دهد. لذا، وی می گوید:

«بدیهی است که این عوامل اساسی و جوهری، یک بار که در مردمی القا شد، و احساس و وجدان مشترکی پدید آمد، روح و زیربنای ملیت آماده می شود، و این روح و زیربنا نیازمند قالبی است که همان حدود و ثغور مادی و طبیعی و قراردادی یک ملت را می سازد. لذا می گوید:

برای ما ایرانی ها نیز از طرف دیگر مسأله ی ملیت یک موضوع روز است، ما اگرچه ملیت و وطن مان در معرض هجوم و تجاوزی قرار نگرفته است، مع ذلک اختلاف و تناقض در تلقی افراد نسبت به ملیت ایرانی وجود دارد.

این تناقض، در نظر ایشان، درباره ی تلقی ملیت مربوط به دوران پیش از ورود اسلام با دوران بعد از آن است، و پرسش اساسی درباره ی ملیت ما این است که: آیا ایرانیان ملتی باستانی و پیش از اسلامی هستند یا اسلامی؟ چه ملت هایی نسبت به ما خودی و چه ملت هایی بیگانه هستند؟

مطهری با طرح این پرسش ها و بحث درباره ی تاریخچه ی ناسیونالیسم، به تعریف خاص خود از آن دست می یابد: «ناسیونالیسم یا احساس ملی، عبارت است از: وجود احساس مشترک یا وجدان مشترک و شعور جمعی در میان عده ای از انسان ها، که یک واحد سیاسی یا ملت را می سازند» (ص22). وی از احساس ملی یا ناسیونالیسم، به وجدان جمعی تعبیر می کند که در دوران افراد جامعه حضور دارد و باعث ارتباط و دلبستگی میان آن ها و تاریخ گذشته ی ایشان می شود.