دفتر مطالعات نگاه(نهادگفتمان آینده )

الهیات مقاومت در جنگ ایران و اسرائیل؛ طرف درست تاریخ کجاست؟

برای سرنوشت
مقاومت از منظر دکتر شریف، نه صرفاً ابزار بقا، بلکه راهی برای شدن، شکوفایی، ارتباط با حقیقت و انتخاب آگاهانه ایستادن در کنار عدالت و انسانیت در «طرف درست تاریخ» است؛ رویکردی که مسیر آینده انسان و جامعه را رقم می‌زند.

بسم الله الرحمن الرحیم. در خدمت خانم دکتر شریف هستیم، پژوهشگر حوزه فلسفه و عرفان. خوش آمدید خانم شریف.

در بحبوحه و میانه جنگ ایران و اسرائیل و آمریکا هستیم. البته اکنون در فضای آتش‌بس به سر می‌بریم؛ آتش‌بسی که معلوم نیست چقدر ماندگار باشد و کسی هم امیدی به ماندگار بودنش ندارد.

این نبرد آغاز شد. نبردی که هم غافلگیری‌هایی داشت و هم شگفتی‌هایی. مردم ایران درخشان‌ترین عنصر این میدان بودند و توانی که به واسطه مجاهدت رزمندگان ایرانی در ضربه زدن به دشمن صهیونی رخ داد، مثال‌زدنی است.

در این برنامه، فراتر از وقایع میدانی جنگ به سمت لایه‌برداری معنایی و مفهومی حرکت می‌کنیم؛ می‌خواهیم مخاطبان، با همکاری پژوهشگران و کارشناسان به درک لایه‌های عمیق‌تر از مفاهیم و معانی حاکم بر این میدان نبرد برسند.

از شما بابت قبول دعوت و حضور سپاسگزارم. با توجه به زمینه پژوهشی‌تان، احتمالاً زاویه دید شما الهیاتی خواهد بود. ما مشتاق تحلیل شما از این جنگ از منظر الهیات هستیم.

ماهیت الهیاتی مقاومت؛ بن‌مایه هستی‌شناسی و عرفان

دکتر زهرا شریف:

بسم الله الرحمن الرحیم.

از دعوت شما سپاسگزارم و قدردان فرصتی که برای تضارب آرا فراهم کردید.

جنگ ۱۲ روزه اخیر با توجه به پیشینه‌ تاریخی و فرهنگی‌اش، صرفاً به همین ۱۲ روز محدود نمی‌شود و می‌توان درباره آن بسیار سخن گفت. همان‌طور که فرمودید، می‌خواهم مقاومت، جنگ و فرایند نبرد را از منظر الهیات مطرح کنم.

وقتی درباره الهیات مقاومت حرف می‌زنیم، مقصود این است که چگونه می‌توانیم با استناد به مبانی الهیاتی، هستی‌شناختی، انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی خودمان، رخدادهای این دوره را تبیین و تقریر کنیم.

بحث را در چند منظومه مطرح می‌کنم:

نخست این‌که، در نگاه فلسفی و عرفانی ما، انسان اساساً در صحنه نبرد زاده می‌شود. همان‌طور که ملاصدرا می‌گوید، در هر انسان یک ملک است و یک شیطان؛ و انسانیت او در صحنه نبرد میان این دو تعریف می‌شود. ملک که او را به سوی خیر می‌خواند و شیطان که به وسوسه دعوتش می‌کند.

در قرآن نیز آمده: «خُلق الإنسان عجولاً، کفوراً، عنودا»، یعنی صفاتی که اگر بر انسان باشد، سعادت را نخواهد دید. اما همان قرآن می‌فرماید: «ولقد کرمنا»، یعنی ظرفیت بزرگی در وجود انسان نهاده شده است.

در فلسفه اخلاق، نبرد قوای بهیمیه، شهویه و غضبیه، به تولد ملکاتی مانند عدالت و حکمت می‌انجامد. پس مقاومت، نه امری انفعالی و مقطعی، بلکه امری وجودی، اصیل و مستمر است که قوا و فضائل را در انسان به فعلیت می‌رساند.

وقتی عدالت یا حکمت خلق می‌شود، یعنی نتیجه آن نبردْ صرفا واکنشی نیست، بلکه واقعی و افزاینده است. قرآن می‌فرماید:

«الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه»؛

یعنی آنهایی که ایستادگی می‌کنند، خوف از آنها دور می‌شود و رحمت الهی بر آنان نازل می‌گردد.

در عرفان، این مراتب را تولد قلب می‌نامند؛ یعنی با رام کردن و سلوک و ریاضت، هیئتی پدید می‌آید که احساس و ادراک و عمل دارد.

ارز من این است:

اساساً مقاومت، ساحتی وجودی و متافیزیکی دارد.

قرآن می‌فرماید: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ»؛

یعنی شما در طبقات هستی حرکت می‌کنید و این نیازمند نیروی محرکه، یعنی استقامت و مقاومت است.

در الهیات ما، مقاومت حرکتی است به‌سوی حق؛ افزودن وجود و تعالی؛ بر اساس وعده خداوند که «یزید الله من فضله».

مقاومت آغاز و انجام ندارد. هرکس بخواهد در هستی به درستی حرکت کند، باید این راه را بپیماید. ابتدا درون خود، و سپس در اجتماع و عالم.

مقاومت در زیست انسانی و اجتماعی؛ لازمه‌ی درست‌زیستی

انسان الهیاتی، منزوی نیست؛ او نسبت به حق و باطل پیرامونش حساس است.

خداوند می‌فرماید: «صدق بالحسنی»، یعنی انسان‌های متقی، زیبایی و خوبی را تصدیق و مطابق آن رفتار می‌کنند.

پس مقاومت حرکتی لاجرم و دائمی در هستی به سمت حقیقت است؛ معیار جامعه اسلامی نیز عدالت و حساسیت به حق است.

اما لازمه این حرکت، درست‌زیستی و درستکاری است. تنها کسانی می‌توانند با ادعای مقاومت زندگی کنند که در مقیاس فردی، زیست الهی و صحیح داشته باشند.

در قرآن آمده: «منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین»، یعنی اگر بیست نفر اهل صبر باشید، بر دویست نفر پیروز می‌شوید؛ و اگر صد نفر باشید، بر هزار نفر چیره می‌شوید.

این یعنی معادله مقاومت در الهیات، با محاسبات عادی بشری تفاوت کلی دارد.

معادله مقاومت؛ ایمان، ابزار و سرنوشت نبرد

در مسیر مقاومت الزاماً بی‌توجه به اقتضائات زمان و ابزار مادی نیستیم. اتفاقاً بهترین تجهیزات نظامی و تکنولوژی هم وجود دارد و در این جنگ به رخ جهانیان کشیده شد.

اما کلید ماجرا ایمان است؛ آنچه سرنوشت حقیقی نبرد را تعیین می‌کند، ایمان و توکل است.

تفاوت این نبرد با نبردهای صرفاً دنیوی این است که ایمان، نیت خالصانه و توکل، حقیقتی واقعی و عینی دارند و در محاسبات تاثیر می‌گذارند.

از پیامبر داریم: «…وَ اِنَّ الْعَمَلَ…»

اهل صبر و ایمان، با آنکه تعدادشان کمتر است، با تکیه بر همین حقیقت، بر دشمن چیره می‌شوند.

پس مقاومت بهره‌گیری از ابزار ظاهری و ایمان با هم است و همه چیز مقدمه‌ای است برای تحقق اراده الهی، نه هدف نهایی.

پرهیز از جنگ و تبیین الهیاتی عدالت

مجری:

در نگاه الهیاتی، پرهیز از جنگ و پیشگیری از وقوع آن چگونه توجیه می‌شود؟

برخی می‌گویند نگاه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی سبب خطرآفرینی و فضای جنگ شده است. آیا این روند را باید طبیعی و مطلوب تلقی کنیم؟

دکتر شریف:

ما برای بدیهیات تلاش می‌کنیم. حکومت اسلامی می‌کوشد اصول اولیه اجتماع سالم را برقرار کند؛ هدف، اعتدال و عدالت است، نه صرفاً جنگ یا صلح.

در قرآن می‌آید:

«اُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا»،

یعنی اجازه قتال برای رفع ظلم داده شد.

جنگ و تحقق عدالت، محصول فرایندی معرفتی و تدریجی است؛ نه با شمشیر و زور بلکه با زمینه‌سازی معرفتی و درستکاری.

در تفسیر سیره پیامبر، در عهدنامه‌ها آمده: «ظلم نکنید، دزدی نکنید، اگر به شما حمله کردند در میدان دشمن نروید، غیبت نکنید…»

ما برای این اصول و بدیهیاتی که جامعه رحمت و سلامت را می‌سازند می‌جنگیم و مقاومت می‌کنیم.

دانش و خطوط قرمز اخلاقی نبرد

ما خواهان دانش‌بنیان شدن هستیم، می‌خواهیم از علوم روز بهره ببریم و قدرت مبتنی بر دانش بسازیم.

در نگاه الهیاتی، انحصار دانش و حذف دانشمندان از سوی دیگران، غیرقابل قبول و خلاف بدیهیات است.

همان‌طور که ظلم و تهدید جانی نارواست، تهدید معرفتی و سهمگین بر دانش نیز غیرقابل قبول است.

در الهیات مسیحی سه نظریه برای جنگ وجود دارد: جنگ عادلانه، صلح پایدار و جنگ مداوم. حتی در دیدگاه جنگ عادلانه، مشروعیت شروع جنگ، کشتار غیرنظامیان و انگیزه نیز محدود و مورد پرسش جدی است.

در حاشیه جنگی که طرف مقابل اساساً حق و بدیهیات را قبول ندارد، خطوط قرمز دائماً نقض می‌شود؛ بیمارستان‌ها، کودکان، زنان، خبرنگاران و اندیشمندان هدف قرار می‌گیرند.

در طرف درست تاریخ ایستادن؛ تمایز الهیات دو سوی نبرد

یک جمله پرتکرار شد:

«در طرف درست تاریخ بایستید!»

در دوره‌ای که نسبیت‌گرایی و شک بالا گرفته، حقیقت و عدالت خودنمایی کرده‌اند؛ آنچنان که حتی بی‌دین‌ها و آتئیست‌ها، مسیحیان و مسلمانان مخالف ظلم و در پیِ قرار گرفتن در سوی درست تاریخ شده‌اند.

فرق بنیادین ما با دشمنان این است:

ما برای حفظ انسانیت و حیات می‌جنگیم؛ آن‌ها برای بردگی و سروری.

در الهیات رادیکال یهود، حتی مجوزهایی برای نقض همه خطوط شرع برای نجات جان یهودی صادر می‌شود.

ما از سوی دیگر، حتی بیمارستان نمی‌زنیم، به اصول خود پایبندیم؛ الهیات ما خطوط قرمز دارد.

فتوای رهبر جمهوری اسلامی در ممنوعیت استفاده از سلاح هسته‌ای نمونه همین اخلاق و محدوده‌های اسلامی است.

تهدید وجودی، وظیفه مقاومت و حقانیت نبرد

مجری:

آیا ما هم دچار تهدید وجودی شده‌ایم، همان‌طور که دشمنان، ایران و مردمش را تهدیدی برای وجود خود می‌بینند؟

در چنین وضعیتی، وظیفه الهیاتی ما چیست؟

دکتر شریف:

در ظاهر، تهدید وجودی کاملاً واقعی است. رهبری هم از «جنگ وجودی» سخن گفته‌اند.

من از منظر عمیق‌تر الهیاتی معتقدم هرگز حق به‌طور کامل حذف نمی‌شود؛ حتی در عاشورا، گرچه ۷۲ تن در برابر سپاه فراوان قرار گرفتند، اما حق، شعله‌ور و تکثیر شد:

«یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ».

در برابر تهدید، تکلیف ما روشن است:

مجاهدت، تجهیز و تلاش مستمر، در عین تکیه و باور به اراده نهایی خداوند.

حق نابود نمی‌شود، بشرط آنکه ما وظیفه خود را به‌درستی انجام دهیم.

دفاع مشروع؛ تعارض یا مکمل الهیات؟

مجری:

آیا دفاع از مرز، جان، دانش، ظرفیت‌ها و تمامیت ارضی کشور با الهیات اسلامی در تعارض است یا مکمل آن؟

دکتر شریف:

دفاع مشروع کاملاً با الهیات ما همسو و مکمل است. نگرانی اصلی ما صلح یا جنگ نیست؛ بلکه بدیهیات، عدالت و اعتدال است.

گاهی پیش می‌آید که ادامه جنگ بسیار آسان به نظر می‌رسد—مثلاً می‌دانستیم با چند روز بیشتر تل‌آویو می‌تواند از لحاظ نظامی نابود شود—ولی عقلانیت، عدالت و آرامش مردم خودمان اجازه چنین تصمیمی را به ما نمی‌دهد.

هدف، انتقام یا نابودی صرف نیست؛ بلکه تأمین حریم، آرامش، اعتدال و عدالت است؛ برای خودمان و دیگران.

الهیات اسلامی نه اجازه افراط در جنگ می‌دهد، نه افراط در صلح؛ بلکه انعطاف و عقلانیت راهبردی را توصیه می‌کند.

فراز گمشده: تشریح صلح حدیبیه و بازدارندگی

نمونه تاریخی مهم این انعطاف و عقلانیت، «صلح حدیبیه» است:

مفادش این بود که اگر کسی از ما آمد سمت شما، موظف هستید او را برگردانید، و اگر کسی از شما آمد سمت ما، ما موظف نیستیم او را برگردانیم.

ظاهراً این موافقت‌نامه کاملاً ناعادلانه به نظر می‌آمد، اما در عمل مقدمه فتح عظیم بعدی شد.

این نشان می‌دهد حتی در الهیات اسلامی، شرایطی هست که عقب‌نشینی ظاهری، در واقع فرصت‌آفرینی واقعی است.

همیشه نباید در وضعیت هجوم و جنگ باشیم بلکه، بسته به موقعیت تاریخی، صبر، مدارا، بازدارندگی و فرصت‌سازی هم جزو وظایف است.

در الهیات مقاومت، بازدارندگی مفهومی کلیدی است: صلح همیشه به معنای پاک کردن تمامی خطوط جبهه نیست، بلکه تدبیری عقلانی در مسیر مقاومت الهی است.

پس نگاه الهیاتی ما به جنگ، نگاهی «انعطاف‌پذیر، پویا و فرصت‌گرا» است، نه سیاه‌وسفید و مطلق. وظیفه ما در هر لحظه متفاوت است و معیار همواره عدالت و قیام برای حقیقت است: چه در نبرد، چه در دفاع و چه در بازدارندگی.

اگر چند روز بیشتر ادامه می‌دادیم، شاید نظامی کار دشمن را یکسره می‌کردیم، اما عدالت، انسانیت و خطوط قرمز الهی ماست که تعیین می‌کند چه وقت ادامه بدهیم و کی متوقف شویم و مصلحت جمع کجا معرفی شود.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری نهایی

در نهایت می‌توان گفت:

الهیات مقاومت هم زیست فردی ما را (در اصل نبرد انسان با نفس، قوای درونی و حرکت به‌سوی فضائل و استقامت) و هم زیست اجتماعی و سیاسی ما را (در مواجهه با ظلم و تجاوز و تهدید وجودی) تفسیر می‌کند.

این الهیات به ما امکان می‌دهد در موقعیت‌های سخت تاریخی، خطوط راهبردی خود را بر مبنای اصول انسانی، الهی و عقلانی تنظیم کنیم.

0
0
0
0
0
0
0

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *