دفتر مطالعات نگاه(نهادگفتمان آینده )

از پیش بازنده!

نگاه : رک و پوست کنده تز روشن‌فکری مصطلح در ایران عبارت است از ” ضرورت پذیرش توسعه و مدرنیته” و در میان گروه‌‌ های مختلف روشن‌فکری، تنها در شیوه‌ی پذیرش و نحوه‌ی اجرای مدرنیته در ایران اختلاف نظر وجود دارد. یکی از تعدیل مدرنیته به وسیله‌ی «عرفان بودا » و نه حتی «عرفان اسلامی» سخن می‌گوید!

نویسنده : محمد نیکزاد

رک و پوست کنده تز روشن‌فکری مصطلح در ایران عبارت است از ” ضرورت پذیرش توسعه و مدرنیته” و در میان گروه‌‌ های مختلف روشن‌فکری، تنها در شیوه‌ی پذیرش و نحوه‌ی اجرای مدرنیته در ایران اختلاف نظر وجود دارد. یکی از تعدیل مدرنیته به وسیله‌ی «عرفان بودا » و نه حتی «عرفان اسلامی» سخن می‌گوید! کسی دیگر از اصیل بودن تجربه‌ی بشری و تبعی بودن معرفت دینی می‌گوید! دوست دیگری ریشه‌ی مدرنیته را در آموزه‌های ایران باستان جستجو می‌کند و در نهایت میخ اصلی بر تابوت اندیشه را آن می‌کوبد که می‌گوید: باید از سر تا پا فرنگی بود و حتی نباید آن را تعدیل کرد! خلاصه در قماش اینان به هر چیزی می‌توان شک کرد الا ضرورت پذیرش مدرنیته و غربی شدن همه‌ی انسان‌ها.

تاریخ دو قرن اخیر کشور‌های اسلامی و ایران حاصل یک تطبیق تاریخی است. تطبیق آن‌چه در دوره‌ی  رنسانس در اروپای مسیحی اتفاق افتاد که در آن “مذهب” به عنوان نظام دانایی کل از هرم جامعه حذف، و عقل و دانش بشری جایگزین آن گردید؛ با جهان اسلامی که به شدت خسته و رنجور از استبداد حکام خویش بود.  بن مایه‌ی این تطبیق مشکلاتی بود که کم و بیش در جوامع اسلامی و اروپای قرون وسطی مشترک بودند، مشکلاتی از قبیل: فقر ، ناعدالتی، ضعف بهداشت عمومی، گسترش بی‌سوادی و …

سوال مهم این جاست که با وجود این مشکلات مشترک چرا این تطبیق تاریخی غلط و گمراه و کننده است؟

نکته‌ی مهم و مغفول این تطبیق تعمیم مسیحیت دوران قرون وسطی با تمام ادیان و از جمله اسلام است زیرا بین مسحیت قرون وسطی و حتی مسحیت اصیل با اسلام تفاوتی ماهوی وجود دارد. شهید صدر در مقدمه کتاب « امامان اهل بیت مرزبانان حریم اسلام» با بیان تفاوت مفهوم توحید و محدوده‌ی مسیحیت و اسلام، به این تفاوت ماهوی اشاره می‌فرمایند: مفهوم «خداوند» در انجیل مرتبه‌ای فراز شده  نسبت به خداوند «تورات» است.(خدای تورات، خدای جمعیت و قومی معین  در برابر بت‌ها و تندیس هایی که دیگر مردمان به خدایی گرفته‌اند) بدین ترتیب که اله ارائه شده از سوی شاگردان مسیح برای جهان، الهی جهانی است که میان ملت ها تفاوتی در آن نیست. اما این اله از قلمرو نزدیک به ذهن محسوس انسان دور نشده و به طور کامل از عالم حس مجرد نشده است بلکه بر پیوندی بس استوار با انسان حسی باقی مانده، آن چنان که گویی پدر اوست. اما در قرآن، اندیشه یکتا‌پرستی در روشن‌ترین و گسترده‌ترین گونه ممکن از تنزیه را به دست می‌دهد، تنزیهی که همواره در برانگیختن انسان، توانا می‌ماند، چون این اندیشه از رنگ پدری و رابطه‌های مادی با انسان سراسر جداست.»

این تفاوت در مفهوم «اله» در بین ادیان ریشه‌ی  سعه و ضیق ادیان و شرایع آنان است، به این معنی که هراندازه که مفهوم توحید در میان پیروان یک دین توسعه پیدا کند، لاجرم شریعت و حیطه نفوذ آن دین گسترش می‌یابد. از این رو اساسا تعمیم مشکلات پیش روی مسحیت به اسلام، یک تعمیم نابجا به غلط است. چنین می‌نماید که تطبیق مسحیت تحریف شده و آمخیته به خرافات قرون وسطی، امری به مراتب غلط تر و گمراه کننده تر است به تعبیر آیت‌الله خامنه‌ای غربی‌ها اتفاقات قرون وسطی که حاصل دینِ آمیخته به خرافات و به شدت جهالت زده مسیحیت تحریف شده بود را به همه‌ی دنیا تعمیم دادند. گناه اسلام چیست؟ گناه مسلمانان چیست؟ گناه ملت‌های اسلامی چیست؟

شهید صدر(ره) در قسمت دیگری از مقدمه‌‌ی کتاب امامان اهل بیت(ع) با اشاره به نکته‌ای انسان شناسانه می‌فرمایند: «انسان بیش از آن‌که عقلانی آفریده شده باشد، حسی آفریده شده است. او بدین سان آفریده شده است که بیشتر از عقلش با حسش هم‌کنشی دارد…. لذا اتفاقی نیست که اثبات حقانیت هر دینی با معجزه باشد و بیشتر معجزه‌های پیامبران نیز در سطح حس.»

در نگاه شهید صدر این حس به معنای تجربه پوزتویستی نیست بلکه اشاره به نظام گرایشات بشری دارد و اساسا ایشان وحی را نیز از سنخ این احساسات می‌داند: « پس ناگریز برای آن ‌که تربیت انسان بر پایه حس ممکن باشد ضرورت داشت که در آن حسی آفریده شود، حسی که ارزش‌ها و آرمان ها و ایده‌ها را دریابد و از خود گذشتگی در راه آن را درک کند…. این زمینه‌ی و آمادگی نهفته که باید در طبیعت آدمی آفرینش یابد همان استعداد وحی و ارتباط مستقیم با خداوند است.

حال با بیان این مقدمات تاریخی و انسان‌شناسی ایشان در مقدمه‌‌ی بسیار خواندنی چاپ دوم کتاب اقتصادنا این چنین نتیجه می‌گیرند: « حرکت همگانی امت شرطی بنیادین برای موفقیت آمیز بودن هر گونه رشد و مبارزه فراگیر بر ضد عقب‌ماندگی است…. مثلا در اثر تاریخ تلخ و طولانی بهره‌کشی و کشمکش، احساس روحی خاصی در میان امت اسلامی نسبت به استعمار وجود دارد که با تردید و اتهام و ترس همراه است. این احساس باعث پیدایش نوعی پرهیز از داده‌های سازمانی انسان اروپایی است… این حساسیت سبب می‌ود که سازمان های مزبور حتی با فرض کارآمد بودن و استقلال سیاسی از استعمار، نتوانند توانمندی امت را شکوفا سازند.»

در واقع از آن جهت که انسان بالذات متاثر از نظام گرایشات و احساسات است و حس او به انسان اروپایی حس یک انشان استعمارگر است، نظامات و سازمان ها و ایده های آنان حتی در فرض کارآمدی به درد جوامع اسلامی نمی‌خورد و انسان مسلمان نمی‌تواند با آن هم‌کنشی داشته باشد. شاید جریان روشنفکری نیز این مسئله را به خوبی دریافته است که همّی جز بزک و تزیین غرب ندارد، چون می‌داند تا حس تنفر از غرب در جوامع مسلمان وجود دارد، سکولاریسم ایده‌ای از پیش بازنده است.

0
0
0
0
0
0
0

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *