ویژگی های کلی اندیشه دکتر موسی نجفی درباره هویت ایران
در اندیشه دکتر موسی نجفی، درباره هویت ایران، « اسلام » عنصر محوری است و مفهوم مرکزی نظریه و خاستگاه تحلیلی ایشان دین است . وی را می توان ” ذات گرا” نامید ،چرا که برای هویت ایرانی قائل به ذاتی ثابت است که به نوعی لایه سخت و عمیق هویتی محسوب گردیده و کمتر در معرض آسیب های جدی است و آنچه در تقابل ها و تعامل های هویت ایرانی با سایر فرهنگ ها و تمدن ها اتفاق می افتد تغییر و تحولات عارضی است .
“از نگاه دکتر نجفی هویت دارای گوهره ایست که در مقابل حوادث، دست به گزینش، پذیرش، مقاومت و… میزند. نجفی معتقد است که گوهره هویت ایرانی، تعالی خواهی، عدالتخواهی و آزادیخواهی است و عناصری مانند زبان، قومیت و… جزء عوارض ذاتی هویت ایرانی است. وی حتی سنت را نیز ذات هویت ایرانی نمیداند، بلکه سنت را امری زاییده و معلول ذات هویت ایرانی میشمارد.”[1]
سه عنصر اصلی تشکیل دهنده هویت
از منظر دکتر نجفی ، اسلام، زبان فارسی و منطقه جغرافیایی ایران سه عنصر تشکیل دهنده هویت هستند که در عصر صفویه اینها به هم رسیدند؛ در واقع ایران به عنوان کشوری مستقل و دارای حاکمیت سیاسی جدید ظهور یافت و مذهب واحد حکمفرما شد ،این حاکمیت با دین واحد در جغرافیای ایران مرکزی اتفاق افتاد و در نهایت فارسی دری زبان رسمی ملی و حکومتی شد.
بدین ترتیب در عصر صفوی میان سه عنصر مذهب شیعه، زبان فارسی و منطقه جغرافیایی ایران، تناسب و نسبت جدیدی درقالب یک ملت و دولت مستقل شکل گرفت.
نجفی می گوید: در این راستا هر چند عناصر بسیار دیگری هم نقش داشتند، مهم این است که تمامی این عناصر و اجزا در خدمت یک کل به هم پیوسته قرار گرفتند و این روند بعد از پنج قرن تاریخی، هم چنان لایه مرکزی و هسته اصلی هویت ملی ایران را تشکیل می دهد.
ایرانی ها در طول حیات خود با چهار بحران بزرگ روبرو بودند: بحران هلنی، بحران عربی، بحران ترکی، مغولی و بحران غربی. او می گوید برخلاف بحران هلنی و بحران ترکی و مغولی، بحران عربی و بحران غربی دارای «ابزار هویت سازی» بوده اند و برخورد ایرانی ها با هر کدام از این بحران ها متفاوت بوده است.
صورت بندی دیدگاه های موجود درباره چیستی هویت
دکتر نجفی با قائل شدن به ذاتی ثابت برای هویت ایرانی به طبقه بندی دیدگاه ها در این خصوص می پردازد و می گوید :
«آیا جامعه هویت ذاتی دارد ؟ در پاسخ باید گفت دیدگاه های متفاوتی مطرح است ، برای هویت عده ای به “ذات ” قائل هستند و برخی هم آن را “رودخانه ای ” و گروهی “موزائیکی ” فرض می نمایند۰ در حقیقت یک گروه برای هویت جمعی جامعه بیشتر ذات ثابت و دسته دوم ، تحول و تغییر قائلند۰ از نظر راقم سطور، هویت ذات دارد و حتی خود تحول در هویت نیز تابع قوانین ثابت می باشد»[2]
بحران های تاریخی ایرانیان و ابزار هویت سازی
وی معتقد است ایرانی ها در طول حیات خود با چهار بحران بزرگ روبرو بودند: بحران هلنی، بحران عربی، بحران ترکی، مغولی و بحران غربی. او می گوید برخلاف بحران هلنی و بحران ترکی و مغولی، بحران عربی و بحران غربی دارای «ابزار هویت سازی» بوده اند و برخورد ایرانی ها با هر کدام از این بحران ها متفاوت بوده است. نجفی علت این برخورد متفاوت را در قالب پرسشی جویا میشود. زیرا در مواجهه با بحران عربی، ایرانیان به هر حال اسلام را پذیرفتند و این آیین را به هسته مرکزی ذات خود راه دادند؛ ولی درباره بحران غربی با گذشت ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال هنوز چنین اتفاقی رخ نداده است. در پاسخ به این پرسش نظریه ذات و پیرامون مطرح می شود.
تمایز گزاری با نظریات هویتی رقیب بر پایه نظریه ذات پیرامون
نجفی میکوشد بر پایه نظریه ذات و عرض یا هسته و پیرامون و با بررسی این نکته که چه نظریههایی را باید ذاتی و چه نظریههایی را «عرض» و یا «لازمه آن ذات» بدانیم، مبنایی برای نقد نظریههای رقیب ارائه کند.
نظریه ذات پیرامون، دین حقیقت ذاتی ایرانیان
طبق «نظریه ذات» هر ملتی برای خود ذاتی دارد که حقیقتی را بیان میکند و این حقیقت میتواند روح ملی یک ملت را نشان دهد. بر این اساس، اسلام نزد ایرانیان با این ذات مساوی و هماهنگ شده است. این ذات برای ایرانیان نوعی «حقیقت خواهی و دینداری» است که با عنصر «تعالی خواهی» موجود در اسلام هماهنگ است. بنابراین اجزای این حقیقت ذاتی با هم تنافر ندارند بلکه بین این اجزای ذاتی هم حتی نوعی جذبه وجود دارد. بنابراین، با گذشت زمان گرایش ایرانیان به طرف اسلام و شکل گیری بیشتر این هویت همراه شده و همگام با آن، «تکاپوی شدن» در جوهر ملی ایرانی تکامل یافته و پیش رفته است. از طرف دیگر عرضیات یا پیرامون ناشی از تهاجمات مختلف فرهنگی اجتماعی… هویت های بیگانه- مخصوصاً در اینجا تمدن غرب منظور است- نتوانسته به مرکز یا ذات هویت ایرانی رسوخ کند و آن را تغییر دهد، گرچه عوارضی بر جای گذاشته است.
جوهره روح ایرانی در کنار معنویت خواهی، حقیقت یابی و عدالتطلبی، توانسته است آرام آرام بین اسلام و عروبت تفکیک قائل شود.
سربرآوردن جوهره روح ملی از رهگذر تضاد اسلامیت و عربیت
وی بروز بحران ناشی از تضاد به وجود آمده میان انتظارات ایرانیان از اسلام و عدالت خواهی اسلامی از یک سو و انحراف حکومتهای عربی از سنت های اسلامی و نیز ستم هایی که آنان بر ایرانیان مسلمان شده وارد کردند را از دیگر سو، زمینه ساز ظهور جنبشهایی در میان ایرانیان میداند که در نهایت به شکل گیری یک جوهر در میان ایرانیان انجامیده است که وی از آن به عنوان «روح ملی» یاد میکند و بر این باور است که جوهره روح ایرانی در کنار معنویت خواهی، حقیقت یابی و عدالتطلبی، توانسته است آرام آرام بین اسلام و عروبت تفکیک قائل شود.
تکاپوی شدن هویت ایرانی با انقلاب اسلامی
وی در نهایت حرکت تکاملی ایرانیان را در طول ۹ قرن از محیط اسلامی با مایههای خلافت سنی مذهب به یک محیط شیعی و در واقع سلطنت شیعه مذهب را که برخاسته از «جوهره شدن» روح ایرانی بوده است، «تولید یک دستاورد یکپارچه ملی» میداند و حتی تضعیف سلطنت در ایران در دوره قاجار و در مشروطه و درنهایت حذف سلطنت را از سوی مذهب و ملت گواهی بر تکامل «تکاپوی شدن ایرانی» قلمداد میکند.
[1] . درک مشترک از تعالی، گوهره هویت ایرانی ، گروه راهبرد سدید
[2] . نجفی، موسی: تأکید بر هویت ایرانی و پاسداشت آن. https://b2n.ir/g08570



