سید مهدی ناظمی
این یک مطلب آزمایشی است . سید مهدی ناظمی اینطور می گوید ….. ما در نگاه این اندیشه را که او طرح می کند … فلان ….ه …اگر این سخنان را بپذیریم، فرهنگ ما باید فرهنگ شاعرانه ای میشد، یعنی شما باید هنر و شعر را در کشور خیلی ارج می نهادید، به جای اینکه فوتبال برای شما اولویت اول شود. مردمی که باهم شعر بخوانند، فیلم ببینند، نقاشی بکشند، اینها مردمی نمی شوند که به راحتی بتوان به دست آنها کوکتل مولوتوف داد، اینها صبر و حلم پیدا می کنند. اما مردمی که همواره مشغول بازی های رایانه ای باشند، آدم های عجول اینستاگرامی شوند، مهیای چنین وضعیتهای آنارشیستی خواهند بود.

- مطالب مرتبط با : دکتر سید مهدی ناظمی
معرفی اندیشور
این یک متن آزمایشی در معرفی اندیشه های سید مهدی ناظمی است
ایران پس از دوران جنگ که نشان داد دارای توانمندی های فرهنگی خاصی است، دچار تعرض فرهنگی شدیدتر و پنهانی شد که موجب از دست دادن پدرانگی خودش شد. درباره شهید سلیمانی نظر من این است که مقداری توانست فقدان پدر را برایمان جبران کند. الان آمریکایی ها از همه بهتر این مسئله را درک می کنند، آنها دائما در حال پدرساختن در فرهنگ هستند تا فرهنگ پدری از دست نرود. همانطور که در خانواده پدر وجود دارد، در فرهنگ نیز همینگونه است، پدری باید باشد که از فرهنگ مرزبانی کند و ما را از نابودی نجات دهد تا راه حرکت را به ما نشان دهد و قله را برایمان مشخص کند و مقصد کلی را نشان دهد. هم پدر و هم مادر لازمه فرهنگ هستند.
برای ما ایرانیان سوپرایگو غائب است و به همین جهت باید در حرکت خود محتاط باشیم، به همین خاطر است که فقه ما و بخشی از ادبیات ما که مظهر آن سعدی است، محتاط است. به همین دلیل در فقه شیعه هیچگاه فقه مقاصدی نمی توانیم داشته باشیم چون همه به نوعی اصاله الاحتیاطی هستیم، این یعنی غایت بودن پدر ما، در ذات فرهنگمان فرو نشسته است و بنابراین می گوییم بهتر است مادرانه برخورد کنیم. فقه اکبر جویای پدر است و وظیفه ما دنبال پدر گشتن است تا اساس فرهنگ خود را بیابیم. اما فقه اصغر ما جنبۀ مادرانگی وجود ما است که باید تلاش کنیم وضع موجود خودمان را به شکلی سامان دهیم که دچار تباهی نشویم.
مادرانگی مربوط به عصر بحران است، وقتی شما بحران دارید، پدر غایب است، مثلا همین الان پدر در بُعد کلان در فرهنگ ما غائب است زیرا ما امام نداریم. به همین جهت قومی هستیم که همیشه ناراضی هستیم چون فهمی از پدرانگی داریم که در شرایط کنونی امکان تحقق ندارد و بحران های عارضی موجود هم اینرا تشدید کرده است. در این شرایط باید مادر، فرهنگ را نجات دهد. مادرانگی فرهنگی می تواند شما را به صبر و حلم برساند و به سکوت دعوتتان کند، تصور کنید دعوایی شده در خانه و مادر در حال آرام کردن اعضای خانواده است، او فضایی را فراهم می کند که امکان زیست اعضای خانواده در آن فراهم شود تا زمان این بحران سپری شود. اگر مادرانگی فرهنگ نباشد، بحران ما را نابود می کند. شهریار برخلاف فروغ یا پروین اعتصامی(که هر دو شاعر در جستجوی پدر هستند) شاعر مادرانگی است و روحیات مادرانه دارد، او دعوت به این می کند که شما چطور این بحران را بگذرانید. شهریار در عمق وجودش متوجه وضعیت سخت و بحرانیِ فرهنگ ما شده است و متوجه هم هست که راه برون رفتی هم در کوتاه مدت وجود ندارد و به همین خاطر تلاش می کند در فرهنگ ما مادری کند. این مادرانگی شهریار در اشعار فارسی اش بیشتر است، در سلوک شخصی و اجتماعی او نیز دیده میشود، مثلا شهریار خیلی شاهچی نبود ولی و با شاه همراهی می کرد، انقلاب هم که شد با انقلاب و مردم همراه شد.
دکتر سیدمهدی ناظمی قرهباغ دارای دکتری فلسفه محض از دانشگاه اصفهان و استاد دانشگاه است.
وی مدرس دانشگاه، مؤلف و پژوهشگر در حوزۀ فلسفه سینما و فلسفه هنر میباشد.
استاد فلسفه و عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی
مقالات:
نقد سینما؛ قصه ی دولت و سینما؛ دولت با سینما چه می تواند بکند؟
تلویزیون ما را محو می کند؛ تأملی پدیدارشناختی در باب تلویزیون
ایدئولوژی زدگی در سیاست ایرانی: سیاست ایدئولوژیک در جریانات سیاسی ایران معاصر