دفتر مطالعات نگاه(نهادگفتمان آینده )

جامعه باید اصلاح شود !

در اندیشة امام، در  تصادم و تزاحم منافع فرد و جامعه، منافع و مصالح جامعه بر فرد مقدم می ‌شود و در اولویت قرار می‌ گیرد؛ که البته این اولویت ‌بخشی در اندیشة امام به دلیل اهمیت اصلاح و تعالی جامعه و در حقیقت نشأت گرفته از تعالیم و رفتار انبیاست به طوری که می‌ فرمایند: تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده‌ اند، تمام. و همة آن ها این مسأله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. فرد هرچه بزرگ باشد… وقتی که با مصالح جامعه معارضه کرد این فرد، باید فدا بشود. سیدالشهدا روی همین میزان آمد، رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد. که فرد باید فدای جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود…
  • منبع: سرمایه اجتماعی در اندیشه و عمل امام خمینی (س)
  • نوشته: سیده فاطمه فقیه خلجانی

امام خمینى قدس سره در مبارزات گسترده خود براى پیروزى انقلاب اسلامى، همواره به دنبال اصلاح جامعه و رفع مفاسد فردى و اجتماعى از جامعه اسلامى بود. مهم ترین موارد زمینه هاى اصلاح جامعه از دیدگاه ایشان عبارت است از: اصلاح اندیشه دینى؛ نفى سازش با حکومت جور؛ اهمیت دادن به نقش مردم؛ تشکیل حکومت اسلامى؛ اصلاح فرهنگ؛ عملکرد صحیح رسانه و مطبوعات؛ تحول دانشگاه. ایشان در زمینه اصلاح جامعه بر چند محور زیر تأکید داشت: توجه به مباحث فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و اجتماعى در جهت پرورش فکر و اندیشه انسان و دور نگه داشتن او از مسیر تباهى و انحراف؛ و توجه به نقش آموزش و تربیت در خانواده و در مدرسه. ایشان همچنین توجه همگان را به نقش آموزه هاى اسلامى جلب مى کند که اگر این دو کانون وظایف اصلى خود را به نحو احسن انجام دهند در سطح عمومى، جامعه اصلاح مى شود و جامعه آرمانى محقق خواهد شد.  اسناد مکتوب به گردآورى اطلاعات پرداخته است.

امام خمینی (س) گرچه برای جامعه، اصالت به معنای فلسفی که برخی جامعه ‌شناسان -چون دورکیم- به آن باور دارند، قائل نیست و جامعه را دارای روحی قاهر و منکوب کننده نمی ‌داند، با وجود این جامعه را کلیتی متمایز از افراد تشکیل ‌دهنده آن می ‌داند که دارای تأثیرات و عمل‌کردی مستقل از حوزه اراده فردی است، (ر.ک: فصلنامه حضور؛ مقاله: تأملی درباره مفهوم جامعه از دیدگاه امام خمینی (س)، سید جواد طاهایی؛ ش: 13؛ 1374؛ ص: 146) که الزاماً قابل تقلیل به اجزا نیست ولی با اجزا ارتباط دارد. در واقع اگرچه انسان وجه برجسته ‌ای در اندیشه امام دارد و از او با اسم اعظم الهی، عالم صغیر و عصاره هستی یاد می ‌کند، ولی جامعه نیز برای خود محلی از اعراب دارد. (ر.ک: انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن؛ ص: 117) شاید به همین دلیل است که در اندیشه امام، در  تصادم و تزاحم منافع فرد و جامعه، منافع و مصالح جامعه بر فرد مقدم می ‌شود و در اولویت قرار می‌ گیرد؛ که البته این اولویت ‌بخشی در اندیشه امام به دلیل اهمیت اصلاح و تعالی جامعه و در حقیقت نشأت گرفته از تعالیم و رفتار انبیاست به طوری که می‌ فرمایند:

تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده‌ اند، تمام. و همه آن ها این مسأله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. فرد هرچه بزرگ باشد… وقتی که با مصالح جامعه معارضه کرد این فرد، باید فدا بشود. سیدالشهدا روی همین میزان آمد، رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد. که فرد باید فدای جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود. (صحیفه امام؛ ج:15؛ ص: 217)

نکته دیگر این‌که به نظر می ‌رسد جامعه در پارادایم توحیدی امام، بازتولید جامعه‌ شناختی اصل فلسفی «وحدت در عین کثرت» می ‌باشد. در واقع امام خمینی (س) تنها جامعه توحیدی را به رسمیت می ‌شناسد که منحصراً بر محور توجه به خداوند و پرهیز از هرج و مرج شکل گرفته است و اگر سلسله مراتب خاصی را در فضای کلان ساختار قدرت تجربه می ‌نماید، از مقصد واحد الهی برخوردار است. (ر.ک: فصلنامه حضور؛ مقاله: تأملی درباره مفهوم جامعه از دیدگاه امام خمینی (س)، سید جواد طاهایی؛ ش: 13؛ 1374؛ ص: 183) منظور از جامعه توحیدی، جامعه ‌ای است که بر مبنای توحید بنا شده و در کلیه کنش ‌ها و اقدامات خود با تکیه بر خدا پیش می‌ رود. از ایمان به خدا برخوردار است و تمام اقداماتش را در ارتباط با او و با در نظر گرفتن رضای او انجام می ‌دهد. هم چنان‌که اشاره شد، در چنین جامعه ‌ای اولویت مصالح جامعه بر مصالح فردی پذیرفته شده است و انسان‌ ها همه با هم برابر و برادرند و کسی نسبت به دیگری از برتری خاصی برخوردار نیست مگر به ملاک تقوا. جامعه توحیدی، جامعه ‌ای است که اتحاد و یکرنگی در میان انسان ‌ها برقرار است. ارتباط درونی افراد جامعه براساس عطوفت و مهربانی است و در این روابط، ایمان به خداوند بر کلیت جامعه توحیدی حکم‌ فرماست.( ر.ک: اندیشه سیاسی امام خمینی (س)؛ ص: 445) در چنین جامعه ‌ای اگرچه تفاوت مطرح است، اما تبعیض و بی ‌عدالتی مطرح نیست؛ چرا که جامعه توحیدی، جامعه ‌ای عادلانه براساس توحید و عدالت است. در این جامعه با حفظ سلسله مراتب و تفاوت ‌های استعدادی و اکتسابی، همه یک مقصد دارند و آن مقصد الهی است و جامعه از هویتی واحد برخوردار است. (ر.ک: همان؛ ص: 446) در واقع جامعه توحیدی مورد نظر ایشان در سطح آرمانی، واحدی متشکل از عناصری متحد و همدل است. (ر.ک: فصلنامه حضور؛ مقاله: تأملی درباره مفهوم جامعه از دیدگاه امام خمینی”؛ سید جواد طاهایی، ش: 13؛ 1374، ص :147)

همچنین در یک جامعه دینی و توحیدی، باید عنصر دوم جامعه یعنی روابط و مناسبات متقابل میان افراد، شبکه ‌ها و گروه ‌های متنوع، براساس دین و آموزه‌ های دینی تنظیم شده باشد و دین در روابط و مناسبات اجتماعی حضور داشته باشد. در چنین جامعه ‌ای همسوسازی افراد با دین تنها در امور فردی و عبادات فردی محدود نمی ‌شود، بلکه باید در کلیه روابط اجتماعی و شبکه ‌های روابط اجتماعی حضور داشته باشد؛ که البته این مسأله به معنای بهره نگرفتن از عقل و سایر منابع نیست. (ر.ک: ‌جامعه مدنی؛ جامعه دینی؛ ص: 88 ـ 90)

0
0
0
0
0
0
0

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *